ولی

 

تقدیم به چشمهایی که دیروز گریست

 

خدایا  بزرگی ، دلم کوچک است

دلم را به لطف تو بستم  ، ولی

قسم خورده بود که ادم شوم

قسم ها که خوردم شکستم ، ولی

 خدایا شنیدم تو بخشنده ای

من عهدی که بستم شکستم ، ولی

شنیدم کنم  توبه  ، عفوم کنی

که من توبه را هم شکستم ، ولی

شنیدم تو گفتی ز بد کردگان  

که پیمان خوبی ببندند ، خواهی گذشت

غفورا چه گویم ، که شرمنده ام

که صد باره پیمان شکستم ، ولی

شنیدم دل مردمان جای توست

چه گویم که من دل ، شکستم ، ولی

به خود گفته بودم ، نمازت کنم

که دنیا به تکبیر اول مرا در ربود

نماز تو را هم شکستم ، ولی

تو گل داده بودی ، نگاهش کنم

که من قامت  گل  شکستم  ، ولی

کبوتر تو دادی که شادم کند

که من پای پرواز بستم ، ولی

براین خوان دنیا نشاندی مرا

نمکدان این سفره را من شکستم ، ولی

زبان داده بودی صدایت کنم

زبان را ز ذکر تو بستم ، ولی

و چشمی که با آن ببینم تو را

و من چشم خود را که بستم ، ولی

مرا دست دادی که یاری کنم

و من دست مردم که بستم ، ولی

تو گفتی که هوشیار باید شوم

بر این خوان دنیا که مستم ، ولی

ببخشا بر این بنده عذر گناه

که تنها تورا می پرستم ، ولی