جدال رو سیاه

 

سر و صدا بلند شده بود

دعوایی غریب ، کنار سطل سیاه

جدالی تا پای جان ، برای تصاحب آشغال

کسی که خود را محق می دانست در موبایلش فریاد می کشید

او برای مقابله جدی با جوان زباله دزد  درخواست کمک میکرد

دزدی زباله ؟ آنهم در روز روشن !!

این همه محبوبیت در باور زباله هاهم نمی گنجید

برخی کیسه ها این همه کشمکش گنج گونه را تاب نیاورده و سینه دراندند  

و من نیز باور نمی کردم

نیروی جوان ، و جدال بر سر تصاحب آشغال ؟

من مانده بودم و سطل رو سیاه !!

با آشغال های ارزشمند شده

یا ارزش های  آشغال شده

بر کف خیابان