مشق اول : بابا قول داد

 

 

دل تو دلش نبود

بهش گفته بودند که باید چه جوری جواب بده

و شاید همین نگرانش می کرد

پشت در بسته نشسته بود و انتظار می کشید

نوبتش که رسید ،  نامش را صدا زدند

سرش را پایین و گردنش را همان طور که گفته بودند ،

در زاویه 30 درجه نگه داشته و وارد شد

چشمها را خمار معصومیت بخشید

و مودب و فهمیده ، یا فهمانده شده  ، نشست

پرسش و پاسخ آغاز شد

فرق حیاط با حیات :

قدیم ها نگران افتادن سنگ درحیاط شان بودندو حالا درحیات شان

و اینکه هر دو با  " حیا " شروع میشوند

ولی اینکه با چه تمام می شوند مهم است

فرق گفتن و نگفتن :

" نون " . یعنی نگفتن " نون " داره ولی گفتن " نون " نداره

با اب جمله بساز: آب را گل نکنیم شایدکسی آبرویش را آب میکشد

عوامل موثر جهت ادامه زندگی :

نور خورشید ، نان ، آب ، هوا و ... سکوت

کار اصلی دهان :

خوردن ، آشامیدن و کمک به نفس کشیدن و ... سکوت

تفاوت بودن و نبودن در چیست ؟  ...  سکوت

 پیرو کدام آیینی و مولایت کیست ؟

دیگر نمی توانست ادامه دهد ، حالش بد شده بود

نزدیک عید غدیر بود و یاد مولایش علی (ع) افتاد

چه ها گفته بود برای لقمه ای نان و جرعه ای آب

گردنش را راست کرد ، نگاه نافذش را به آسمان دوخت

دیگر نه به نان فکر کرد و نه به اب

یاد قولش به امامش افتاد

از مولایش خجالت کشید که حتی برای ادامه حیات دروغ بگوید

چه رسد برای اجاره حیاط

یا علی گفت ، دست دراز کرد و برگه را پاره کرد

چشم های باز ، لب های گویا و "علی"  اش را برداشت و رفت

در را هم باز گذاشت