چای

 

در این هوای سرد

یک چای گرم و کمی حرف گفتنی

دلتنگ خنده های توام

مهربان بیا

گفتم اگر که قسمت من شد ، تو آمدی

با تو بگویم از دلِ تنگی که برده ای

آه از نگاه مانده به در

از نگاه خیس

در کوچه بوی عطش پر کشیده است

آیا شود که بگیری تو دست من ؟

سرد است قامتم

آیا تو شانه ای ، برای گریه من ، قرض می دهی ؟

خیس است گونه های من از ، شوق این وصال

آغوش مهربان تو ، جا می دهد مرا ؟

آیا دو چشم مهربان تو ، می بیند اشتیاق ؟

در این هوای سرد

یک استکان امید یخ شده و

این نگاه خیس

 

آری ، نیامدی