آزاده باش

 

در نینوای عشق

هفتاد شعله سوزان ، بسان نور

طعم پذیرش زیبای صد عطش

اما نه در طلب آب رود و شط

در مکتب وجود

معنای آب

آب حیات است و مشق ما

لب تشنگی به لذت این قطره های نور

وقتی حسین

در تیره های شب ، بُکشد رقص شعله را

آری ، زمانه زیبای انتخاب

ماندن کنار نور ، در اندیشه های روز

رفتن ، بسان غرقه به ظلمت ، به راه شب

رمز شکستن شب ، روز باوری ست

خورشید و پرده نشینی به پشت ابر ؟

سروی که خم کند او سر به پیش باد ؟

در مکتب حسین

با " آ " ، حدیث آب شروع می شود ولی

باید ، تمام واژه های مکتب او را دوباره خواند

باید کنار آب ، ز آزادگی نوشت

باید کنار بغض فروخورده از عطش

اینک ، بشارت نور و امید داد

باید جوار علقمه ، از عاشقی سرود

وقتی که آبروی آب ، در این دشت رفته است

هیهات از آنکه به دشمن بگوید آب

دریا کجا طلب آب ، از سراب ؟

بنویس شیعه عاشق ، تو مشق عشق

سرمشق آب ، درس نخستین او ولی

تکلیف ما ، قرائت مکتوب عاشقی ست

هفتاد آیه روشن به خط سرخ

هفتاد شمع فروزان به جسم شب

هفتاد " نه " ، به بیعت با شب پرست مست

آری بشوی

ترس دو چشمت به سیل اشک

بیدار کن ، خفته دلت را به سینه ای

زنجیر را ، ز باور اندیشه باز کن

در نی نوای عشق

ما خود نی ایم و نواها ، همه از اوست

از ماورای این لب خشکیده از عطش

بانگی رسا به گوش تو آیا نمی رسد ؟

می خواندت حسین :

آزاده باش و بخوان آیه های نور

آزاده باش و بمان با خدای خویش

آزاده باش ، شیعه عاشق

به یاد ما