انسان

 تقدیم به امام هادی (ع)
با ارزوی هدایت آنانکه پشت به خورشید ، به ظلمت می گریزند

 

بیا

آهسته ، پاورچین ، دعا بر لب

سلامی کن

بگو راز دلت را

سر به زیر افکنده ، با نجوا

بسان شعله شمعی

حریم عاشقی ، حرمت شمار ای دوست

شنیدم پرسشی داری

بگو از من چه می خواهی

بگویم کیستی ؟

اینک تو بگشا گوش دل

پروردگارت با تو می گوید :

تو گرما بی توقع گر دهی ، خورشید عالم تاب دنیایی

تواضع گر کنی ، خاکی شوی ، آری زمین پاک زیبایی

تو دریا دل شوی ، دریای مواج خروشانی

تو پهناور شکوه بخششی ، ابری ، ستیغ کوه آزادی

بخوانی گر حدیث عاشقی ، آنگه ملک آیین بیداری

به زیر آری اگر سر را به وقت اوج و پر باری ،

پس انکه بر فرو افتادگان  آغوش بگشایی ،

تو هم یک شاخه از زیبا درخت سبز طوبایی

نمانی گر تو در من بودنت ، جاری شوی ، رودی ، تو دریایی

تو ای دردانه عالم

تو خورشیدی ، زمینی ، قله ای ، از جنس دریایی

تو مسجود ملک در عرش بالایی

بخندی گر به روی مردمان

از جنس پاک نوبهارانی

ببخشایی اگر ، آنگه بپوشانی تو عیب مردمان

آری تو ستاری ،  تو از اسماء پاک کبریایی

نرنجانی اگر خاطر

نسیمی ، عطر خوشبوی خداوندی

عصایت گر ببلعد مار جهل مردمان

آنگه تو موسایی

تو مرهم گر نهی دردی ، تو عیسایی

به قدرت گر رعایت می کنی موری ، سلیمانی

تو ابراهیم مایی ، گر فرو ریزی بساط  مانده ی بت های باطل را

محمد می شوی ،  وقتی بخوانی مردمان را سوی ما

آنگه رسول مصطفایی

اگردر جسم دنیایی تو خاکی

به روح پاک خود ، از جنس  رب لایزالی

نبینم بسته کس ، اندیشه و دست تو را ، در بند و زندانی

عزیزم با تو می گویم

به خلقت یک جهانی در تو و

 آنگه تو جمع هر چه امکانی

 تو انسانی