شعر : تکرار
تکرار
وقتی نوشته شد
بر صفحه سفید روز نخستین عمر من
" فردا از آن توست "
" دریاب فرصتی که از این عمر مانده است "
" حرمت نگاه دار ، تو این لحظه های ناب "
هر روز دیده ام
این روز های خویش
با جمله نخست ، تکرار می شود
من راز این همه تکرار واژه ها
یکسان نمایش این لحظه های عمر
فهمیده ام دگر
در دفتر حیات
با کاربن سیاه شبانی که روزگار
در لابلای روزهای زندگی ام جای داده ست
آن واژگان نوشته در آن روز اولین
تکرار گشته است
با این حقیقت تلخی که دیده ام
آن واژه اصیل که :
" فردا از آن توست "
" دریاب فرصتی که از این عمر مانده است "
" دریاب حرمت این لحظه های ناب "
هر روز پیش رو
کمرنگ
کمرنگ
کمرنگ می شوند
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 11:48 توسط کیوان شاهبداغ خان
|