شعر : به کدامین گناه
به کدامین گناه ، کشته شدید
زمین قدری مدارا کن
مریزان سقف را،بر مردمان عاشق خوبی
هزاران خنده مدفون می کنی در خویش
بگو آخر کدامین جرم بر این کودکان
حکم نبودن ، مرگ ، جاری ساخت
چه خواهی کرد ، با دستی که از آوار بیرون است ؟
چه خواهی گفت با ، پیمانه های پر شده از خاک ؟
که من سوگند خواهم خورد
میان کودکان ورزقان ، هرگز گناهی نیست
هریسی مردمان ، آوارشان سخت است
و طفلان اهر را جز کمی خورشید و آب و خاک چیزی نیست
زمین ، آهسته تر
آخر چه پیوندی میان کودک و خاک است ؟
نریزان سقف ها بر عشق
نپوشان خنده را در خویش
نسوزان سینه ها در سوگ
نمیران کودکان در خاک
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 1:0 توسط کیوان شاهبداغ خان
|