دو صد منزل
گفتیم عاشقیم و دگر هرچه باد ، باد
آغاز کرده سفر را به نام او
با کوله بار ، باور و ایمان ، از ابتدا
با دست های گره کرده ، با یقین
در جستجوی آنکه بپوییم راه او
در آرزوی آنکه بخوانیم ، نوای عشق
مقصد ، رسیدن تا قله های نور
در هر نفس امید ، با هر قدم سلام
آیین لب دعا
تنها به شوق رسیدن ، نمی رویم
ما عاشقان مسیر سعادتیم
دلدادگان همسفران رفیق راه
ما ، واژه واژه محبت سروده ایم
هرگز مباد ، شکوه ز خار کنار گل
خرسند از آنکه خارهای جهان ، گل نموده اند !!
با چشم دل ، چه آیه های فراوان که دیده ایم
ما دیده ایم ، شاپرکانی بدون بال
با خاطرات شعله شمعی به رسم عشق
پرواز میکنند
یک تکه چوب خشک ، با باور بهار
حتی بفصل خزان ، غنچه میدهد
ما معجزات عشق ، به کرات دیده ایم
ما دیده ایم دخترکی با قبول نور ، روشندلی صبور
با چشمهای بسته ، خدا را کشیده است
یا مادری ، که برای یتیم خویش
در بازی میان بودن و رفتن
به رسم مهر ، از مرگ برده است
ما عهد بسته ایم
با چشم های بسته ، نجوییم خدای خویش
بی مردمان خوب ، نپوییم راه دوست
یک روز در میان همین روز های خوب
جائی که وعده گاه دعا با اجابت است
جوری که عشق ، نقشه آن را کشیده است
همراه آن کسی ، که قفل قفس را شکسته است
چیزی بسان نور ، تو را چشم در ره است
آری صبور باش
بار امانتی است ، که یزدان نهاده است
با استقامتی که خدا امر کرده است
چون کوه بوده ایم
طوفان بما وزیده ، ولی باز مانده ایم
با ریشه های تنومند بندگی
دل های ما ، به یاد تو ، آرام گشته است
ما رهروان طریق سعادتیم
چون قطره قطره ، بهم جمع گشته ایم
دریای با صلابت عشقیم ، چه باک موج
این راه جز به یاد خدا ، طی نکرده ایم
در این مسیر هر چه نوشتیم ، ذکر اوست
با باوری که وارثان زمینیم ، به روزگار
حتی اگر به شعله شمعی ، به قدر وسع
ظلمت شکسته ایم
آری ، تمام جهان جلوه خداست
ما در تمام راه ، بجز او ندیده ایم
تکلیف ما ، رسیدن تا قله های نور
با این یقین ، که خدا در کنار ماست
اینک دویست منزل از این راه رفته ایم